بازاریابی شبکه ای و تجارت الکترونیک
قوانین بازاریابی چند سطحی در پنجاه ایالت آمریکا
دو شنبه 29 اسفند 1390 ساعت 17:46 | بازدید : 656 | نویسنده : کاوه | ( نظرات )

 

قوانین بازاریابی چند سطحی در پنجاه ایالت آمریکا

هر ایالت قوانینی تصویب کرده است که شرکت های بازاریابی چند سطحی را کنترل می نمایند. اگر چه بسیاری از فعالیت های اجرایی در این زمینه برخواسته از دولت فدرال است که این امر را از طریق کمیسیون تجارت فدرال،کمیسیون اوراق بها دار و مبادلات سهام و اداره پست ایالات متحده انجام می دهند ، اکثر فعالیت های اجرایی در سطح ایالتی صورت پذیرفته است.

از نقطه نظر تاریخی، قانون گذاری در سطح ایالتی در خصوص برنامه های بازاریابی چند سطحی، پدیده نسبتا  جدیدی می باشد. در زمینه فروش مستقیم، سه شرکت « ام وی»،«مری کی»و«شاکلی» که اساس صنعت بازاریابی چند سطحی را تشکیل می دهند، فعالیت خود را در اواخر دهه 1950 آغاز نمودند.از نقطه نظر قانونی ، مسائل به آرامی پیش رفت تا اینکه در اوایل دهه1970 دعاوی بزرگ دسیسه های هرمی شامل شرکت «گلن ترنر» و«کاسکات »پا به عرصه گذاشتند.

طرح های«ترنر» عمدتا تحت قوانین امنیتی مختلف کلاهبرداری مورد تعقیب واقع گردید. تا اینکه اکثر ایالات ها قوانین مختلف ضد هرمی را تصویب نمودند.قوانین ایالتی در خصوص بازاریابی چند سطحی اگر چه با هدفی واحد وضع گردیدند،لیکن این قوانین در قالب های مختلفی وضع گردیدند؛که شامل قوانین توزیع چند سطحی می شود.

 

قوانین هرمی/قوانین دسیسه های زنجیری بی پایان

اکثر مقررات ایالتی در خصوص شرکت های بازاریابی چند سطحی تحت سایه قوانینهرمی وقوانین دسیسه زنجیره بی پایان قرار می گیرد.زبان قانونگذار در این قوانین بسیار شبیه به هم می باشد.

مقایسه این دو نوع قانون این مساله را کاملا روشن می سازد.به طور مثال قانون زنجیره بی پایان ایالت کالیفرنیا و قانون هرمی ایالت اریگان را با هم مقایسه نمایید:

 

قانون زنجیره بی پایان ایالت کالیفرنیا قانون مجازات عمومی کالیفرنیا ماده 327:

«هر شخصی که یک زنجیره بی پایان تعبیه یا آماده یا راه اندازی یا طرح یا اجرا نماید متخلف شناخته خواهد شد. همانطور که در این ماده به کار رفته است «زنجیره بی پایان » یعنی هر دسیسه ای که به منظوربه معرض گذاشتن توزیع مالی به کار رود که موجب آن یک شرکت کننده یک عوض با ارزش را می پردازد تا اینکه این شانس را به دست آورد که حق الزحمه ای بابت معرفی یک نفر یا بیشتربرای شرکت به دست آوردیا اینکه حق الزحمه ای کسب نماید زمانی که شخصی که خود توسط دیگری به طرح معرفی شده ، شخص دیگری رابه طرح معرفی نماید.حق الزحمه که در این ماده استفاده شده است شامل پرداخت هایی که بر اساس فروش های انجام شده به افرادی که در طرح شرکت نمی کنند و کسانی که خریدی انجام می دهند و این خرید برای شرکت در طرح نمی باشد؛ نمی شود.»

 

قانون هرمی ایالات اوریگان:

«موسسه هرمی به معنای شیوه ای از فروش است که به موجب آن یک شخص که سرمایه گذاری می نماید، به وی مجوز یا حقی اعطا می شود که می تواند با هدف بهره گیری اقتصادی اشخاص دیگر را تشجیع یا عضو گیری نماید که اشخاص اخیربه نوبه خود همچنین این مجوز یا حق را خواهند داشت که در صورت سرمایه گذاری کردن این زنجیره را ادامه داده و اشخاص جدید دیگری را عضو گیری نمایند.موسسه هرمی همچنین شامل هر شیوه ای می شود که درآن فروش یا توزیع ملک؛ کالا یا خدمات صورت نمی گیرد ولیکن این مساله در یک طرح نامه های زنجیره ای واقع می شود. محدود کردن تعداد افرادی که در این طرح ها شرکت می نمایند و یا شروط اضافی که شایستگی را برای بدست آوردن این مجوز یا حق برای عضوگیری یا تشجیع یا دریافت یک سود اقتصادی حاصل در آن ،محدود می نمایند،ماهیت یک طرح را به عنوان یک موسسه هرمی تغییر نمی دهد.سرمایه گذاری در اینجا به معنای هر خریدی است که برای عوض صورت می گیرد که این خرید برای استفاده شخص نمی باشد؛ حال این مال عینی باشد یا دینی و بدون هیچ محدودیتی شامل امتیازات،فرصت های تجاری و خدمات می شود.این مساله شامل وسایل و تجهیزات جهت نمایش و تبلیغ کالا ها نمی باشد و صرفا شامل کالاهایی می شود که برای فروش خریداری می گردد.»

به عنوان یک موضوع کلی ، قوانین هرمی و زنجیره بی پایان پرداخت یک عوض را برای این حق که دیگران را به منظور یک بهره اقتصادی عضو گیری نماید،ممنوع می نماید که در اصل پور سانت پرداختی در نتیجه فروش کالا یا خدمات نمی باشد . این زبان خیلی مبهم است و در پرونده های مختلف نتایج متقاضی را برداشته است.این ابهام قوانین همچنین موجب سیاست های اجرایی متناقص و گزینشی گردیده است.

دو اصطلاح «عوض» و «حق الزحمه غیر مرتبط با فروش» اغلب به شرح آتی در نظر گرفته می شوند.

یک عوض ممنوع به طور کلی اشاره دارد به:1-دستمزد واقعی پولی برای این حق که در یک برنامه بازاریابی چند سطحی متعهد گردد2-قیمت های بالای کالا که این قیمت های افراطی به عنوان یک عوض ممنوع در نظر گرفته می شود.3-پیش بارگیری یا لیست برداری کالا که خرید های افراطی کالابه عنوان یک عوض ممنوع در نظر گرفته می شوند برای این مسئله اجباری که افراد باید خرید کالا یا یک سرمایه گذاری اولیه داشته باشند تا بتوانند در آن فرصت متعهد شوند4-زمانی که آشکار می گردد افراد تنها به منظور توزیع کننده شدن کالایی را می خرند

5-خیلی از قوانین اگر چه نه همه آنها خرید به قیمت بسته های فروش و لوازم نمایش کالا رااز اصطلاح «عوض ممنوع» استثنا کرده اند.

دریافت عوض غیر مرتبط به فروش نوعا اشاره دارد:1-پرداخت هایی که بابت عضو گیری و پیش رفتن در سطوح صورت می گیرد 2- برنامه ای که در آن حامیان حق الزحمه خود را در نتیجه عضوگیری و فروش کالای غیر ضروری دریافت می دارند.3-برنامه ای که درآن هیچ مدرک فروشی خارج از شبکه توزیع کنندگان وجود ندارد.

در حکمهای دادگاهی که در خصوص این موضوع صادر شده است،عناصر اساسی ذیل به عنوان عناصر طرح های بازاریابی غیر قانونی شناخته شده اند:

1-محصولاتی که هیج بازار واقعی در جهان ندارد.

2-محصولاتی که با قیمت گران فروخته می شوند.

3-خرید های اجباری محصولات شرکت

4-طرح هایی که نتیجه آن گسترش صرف شبکه توزیع کننده است.

5-الزامات سرمایه گذاری نقدی قابل توجه

6-خرید های اجباری محصولات یا خدمات فرعی یا جانبی

7-طرح هایی که در آن محصولات شرکت کلا یا به نحو قابل توجهی تنها مورد مصرف توزیع کنندگان واقع می شود.

8-طرح هایی که درآن توزیع کنندگان در موقعی که ادامه فعالیت نمی نمایند با لیست قابل توجهی از کالاهای فروخته نشده مواجه می شوند.

9-طرح هایی که در آن توزیع کنندگان بیش از آنکه کالایی را از روی نیاز واقعی بخرند آن رابرای پیشرفت در پلان خریداری می نمایند.

10-طرح هایی که اگر اعضای آن خرید ننمایند با شکست روبه رو می شوند.

11-طرح هایی که هیچ تاکیدی بر خرده فروشی به کسانی که مشتری نهایی هستند و در طرح عضو نمی شوند،ندارند.

12-طرح هایی که در آن توزیع کنندگان را به یک شرکت کردن معنادار پس ازآنی که توزیع کننده شوند،الزام نمی نماید.

13-طرح هایی که در آن دستمزدهای پرداختی به توزیع کنندگان بابت قرار گرفتن در سطوح بالا پرداخت می شود.

14-طرح هایی که در آنها پرداخت کمیسیون ها بر اساس خرده فروشی های واقعی نمی باشد.

15-طرح هایی که در آنها تاکید بیشتر در عضوگیری است تا بر فروش محصول

16-طرح هایی که شامل عناصر طرح های بخت آزمایی است که این طرح ها عمدتا مبتنی بر شانس است تا مبتنی به تلاش های با حسن نیت برای فروش.

17-درآمدهای مبتنی برتدلیس یادرآمدهای غیر منطقی مبتنی بر معرفی ها.

 

قوانین ایالتی بخت آزمایی

قوانین ایالتی بخت آزمایی نوعا همان زبانی را که در قوانین بخت آزمایی پستی پیدا شده دنبال می کنند که این قوانین پرداخت عوض رابرای بدست آوردن حق دریافت حق الزحمه ای که مبتنی بر شانس است،ممنوع می نمایند.

آنچه در ذیل می آیدزبان نوعی یک ماده قانونی بخت آزمایی ایالتی است ،که در یک قانون توزیع کنندگی بازاریابی چند سطحی یافت شده است:

ایجاب برای پرداخت،پرداخت یا اجازه پرداخت، به هر کسی که جویای حق الزحمه،جایزه، باز پرداخت ،کمیسیون های حاصل از زیر شاخه ها،کمیسون ،کمیسیون گروهی ،سود یاعوضی دیگر برای پرداخت به هر شرکت کننده ای که پرداخت در آنجا براساس شانس است که برمهارت و قضاوت آن شرکت کننده غالب است،یا جایی که مهارت یا قضاوت به کارگیری شده توسط شرکت کنندگان اثر قابل توجهی بر کسی که جویای حق الزحمه ،جایزه،یا بازپرداخت ،کمیسیون حاصل از زیر شاخه ها،کمیسیون،کمیسیون گروهی،سود یا عوض دیگراست را ندارد یا جایی که شرکت کننده فاقد آن درجه از کنترل بر اجرای چنین پلانی برای قادر ساختن خودبه طور قابل توجهی برای تحت تاثیر قرار دادن مقدارجوینده موارد ذیل، می باشد:حق الزحمه،جایزه، باز پرداخت ،کمیسیون های حاصل از زیر شاخه ها،کمیسون ،کمیسیون گروهی ،سود یا دیگر عوضی که وی دریافت نماید یا مستحق دریافت آن گردد.

اگر چه اداره خدمات پستی امریکا غالبا شرکت ها را تحت تئوری بخت آزمایی تحت تعقیب قرار می دهد،لکن اغلب اقدامات تقنینی ایالتی تحت قانون گذاری هرمی صورت می گیرد تا قانون گذاری بخت آزمایی. به عنوان یک مطلب کلی،ایالت ها بیشتر نگران ساختار یک برنامه بازاریابی چند سطحی هستند(یعنی آن طرح یک طرح هرمی است؟ )تا این سوال که آیا آن برنامه سطوح خیلی زیادی دارد که پرداخت کمیسیون ها درآن تابع شانس است.اگر چه تعداد سطوح پرداختی برای اداره خدمات پستی آمریکا مهم می باشد،ولیکن به نظر می رسد که این مساله برای ایالات اهمیت کمتری داشته باشد.باوجود این ،قانون بخت آزمایی قانون اجرایی برخی ایالات می باشد.

 

قوانین ارجاعی فروش در ایالات ها

 

در عواقب بعدی دعاوی فروش درب به درب چهارچوب های آلومینیومی،تقریبا هر ایالتی قانون ارجاعی فروش را تصویب کرد که این قانون ممنوع می نماید:تعهد به مصرف کننده برای اعطای عوض درازای معرفی مصرف کنندهای دیگر در یک معامله ،جایی که پاداش احتمالی بوده و بر اساس خرید مصرف کننده دومی استوار است. اگر چه تقریبا همه ایالات  قوانین ارجاعی فروش رادارند،لکن ایالات نادری هستند که قوانین ارجاعی فروش را در مورد برنامه هاب بازاریابی چند سطحی به کار گرفته اند. به عنوان مثال در یک پررونده،ایالت آیوا تلاش نمود که قانون ارجاعی فروش را در مورد شرکت «بازاریابی حرفه ای آمریکایی» به کار گیرد،که در این پرونده دادگاه قرار منع تعقیب صادر نمود.به عنوان یک موضوع کلی،به نظرمی رسد که قوانین ارجاعی فروش غیر قابل اعمال در برنامه های بازاریابی شبکه ای می باشدچرا که توزیع کنندگان عوض رادر سمتشان به عنوان (توزیع کنندگان پیمانکار مستقل) دریافت می نمایند نه اینکه سمتشان این باشد که: مصرف کنندگانی که بهمصرف کنندگان دیگر ارجاع می دهند.زبان نوعی در این قوانین به شرح ذیل است:

«فروش های ارجاعی ممنوع :هیج فروشنده یا موجری نباید تخفیف یا پیشنهاد تخفیف یا هر چیز با ارزشی بدهد به خریدار یا مستاجر که این مساله موجب فروش یا اجاره معوض شود و خریدار یا مستاجردر عوض آن لیستی از خریداران یا مستاجران احتمالی به فروشنده یا موجر ارائه نماید،یا اینکه خریدار یا مستاجر ،فروشنده یا موجر را در فروش به افراد دیگر کمک نمایند اگر درآمد ناشی از تخفیف یا هر چیز با ارزش دیگر محتمل بوده و بر مبنای وقوع حادثه ای باشد که متعاقب بر زمانی باشد که خریدار یا مستاجر توافق به فروش یا اجاره می نمایند.»

 

 

قوانین بازاریابی چند سطحی

در دهه های 1980و1990 بسیاری از ایالات متوجه گردیدند که می بایست دسیسه های هرمی را با قوانین هرمی تحت تعقیب قرار دهند. تعدادی از ایالات به این نتیجه رسیدند که صنعت بازاریابی چند سطحی یک صنعت مشروع و قانونی است ولی این مساله نیازمند حمایت های قانونی از مصرف کننده می باشد. بنا بر این تعدادی ازایالات شامل ماساچوست،جورجیا،لوییزیانا، وایومینگ،مریلند و کامن ولث پوئرتوریکو،قوانین توزیع بازاریابی چند سطحی را تصویب نمودند متوجه گردیدند که اداره واجرایی کردن این قانون در حقیقت برای ایالت مشکل است و الزامات ثبت نامی برای بازاریابی چند سطحی را جایگزین نمودند.

پنج ایالت قوانینی را وضع نمودند که به صورت خاص شرکت های بازاریابی چند سطحی را کنترل می نمایند.این ایالت ها عبارت هستند از:جورجیا،لوییزیانا،مریلند،ماساچوست ووایومینگ.( ایالت پوئرتوریکو قانون مشابهی را در این زمینه دارد.)این قوانین ایالتی شرکت توزیع چند سطحی را این طور تعریف می نمایند:

«هرشخص یا شرکت یا موسسه تجاری که کالا یا خدماتی را در ازای یک عوض با ارزش

می فروشد یا توزیع می کند یا تامین می نماید و این کار از طریق نماینده های مستقل پیمانکاران یا توزیع کنندگان در سطوح مختلف صورت می پذیردکه در آن شرکت کنندگان در برنامه بازاریابی می توانند شرکت کنندگان دیگر را عضو گیری نمایند و در این برنامه ها کمیسیون ،کمیسیون های گروهی،جوایز،باز پرداخت ها،تخفیف ها، سودها، یا دیگر عوض ها در نتیجه فروش چنین کالا ها یا خدمات یا عضو گیری،فعالیت یا اجراهای زیر شاخه ها،پرداخت می گردد.»

بسیاری از این قوانین محدودیت هایی را برای فعالیت های شرکت های بازاریابی چندسطحی مقرر کرده اند.یکی از مهمترین این محدودیت ها،الزام بازخرید است که به موجب آن به توزیع کنندگان این حق اعطا می شود که قرار داد خود را به هر دلیلی و در هر زمانی لغو نمایند. و این مسئله شرکت را ملزم می نماید که کالاهایی را که درنزد توزیع کننده است باز خرید نماید و این بازخرید نباید به قیمتی کمتر از نود در صد قیمتی که توزیع کننده خرید کرده است باشد و علاوه بر آن حق الزحمه های بازپرداخت شده توسط توزیع کننده نیز باید مسترد گردد.این پنج ایالت در ضمن شرکت ها رااز ارایه این مطلب که توزیع کنندگان مبالغ دلاری که بیان شده را درخواهند آورد، ممنوع می نماید.اگر چه ایالت های تگزاس و اکلاهما قوانین اجباریباز خرید دوازده ماهه و نود در صد را تصویب کرده اند در این بین ایالت لوییزیانا نیز اجبار به باز خرید دوازده ماهه می نماید.

در پاسخ به این صنعت که نگران اجراهای اختیاری قوانین مبهم هرمی بودند،تعدادی از ایالات تصمیم به به روز نمودن قوانین هرمی که بر طبق استاندارهای این صنعت باشد،نمودند. به عنوان نمونه درسالهای اخیر یک مشاجره قابل ملاحظه و مهمی بین صنعت فروش مستقیم وقانون گذاران رخ داده است که آیا مصرف شخصی به وسیله توزیع کنندگان باید همانند فروش به غیر شرکت کنندگان در طرح،یک خرده فروشی محسوب شودیاخیر؟این موضوع در پروندهای بازاریابی چندسطحی مهم می باشد،چرا که قانون گذاران به این مساله تاکید دارند که طرح های هرمی باید تحت پیگرد قوانین هرمی واقع گردند مگر اینکه اکثر فروش ها،فروش محصولات در خارج از شبکه باشد.

صنعت فروش مستقیم که به  اهمیت مصرف شخصی توسط توزیع کنندگان پی برده است و در طی دهه 1990 این موضوع به یک مساله تنش زا بین صنعت فروش مستقیم،آژانس های قانون گذار ایالتی و کمیسیون تجارت فدرال تبدیل شده است. در نتیجه این امر، صنعت فروش مستقیم در سطح ایالتی به دنبال قانون حمایتی «شرط مصنویت از مسئولیت و کیفر» بود و حداقل سه ایالت این راه را در پیش گرفتند که مصرف شخصی را به عنوان یک خرده فروشی مشروع بشناسد.

این ایالت ها،اوکلاهما، تگزاس و لوییزیانا بودند و توسط صنعت فروش مستقیم آرزو می شد و انتظار می رفت که ایالت های زیاد دیگری این رویه را در پیش گیرند. نوعا این قانون مقرر می داردکه اگر شرکتی قانون بازخرید دوازده ماهه را دارا می باشد، و پس از آن عوضی بابت خرید برای مصرف شخصی یا فروش به افراد غیر شرکت کننده در طرح صورت پذیرد این عوض ی به عنوان عوضی که در نتیجه فروش محصول می باشد ،در نظر گرفته خواهد شد .ایالت لوییزیانا دارای قانون جدیدی می باشد:

عوضی که موجب تشویق دیگران برای پیوستن به طرحمی شود شامل پرداخت هایی که بر اساس فروش محصولات خریداری شده برای مصرف واقعی می باشد،نمی شود که  این شامل محصولاتی می شود که توسط افراد شرکت کننده در طرح مصرف می شوندو شامل پرداخت هایی که شرکت کنندگان در طرح به موجب شروط تجاری معقول داده می شود،نمی گردد.

قوانین ایالتی بازاریابی چند سطحی (مهم برای درک)

اگر چه دولت فدرال از طریق کمیسیون اوراق بهادار و مبادلات سهام،کمیسیون تجارت و فدرال واداره خدمات پستی ایالت متحده ،در طی سالها یک نقش فعال را در کنترل فعالیت های بازاریابی چند سطحی بازی کرده است،لیکن اکثر اقدامات قانون گذاری در سطح ایالات صورت گرفته است.بنابراین این مساله مهم است که سرهم کردن قوانین ایالتی بازاریابی چند سطحی مورد درک قرار گیرد. چه در زمان حاضر و چه در زمان آینده که رشدخواهند کرد.کار کردن با این قوانین یک مساله اساسی برای اجرای یک کسب و کار بازاریابی چند سطحی برای یک شرکت یا توزیع کننده بازاریابی شبکه ای می باشد.
source:www.mlmlegal.com
author:Geffrey Babener

موضوعات مرتبط: مقالات , ,

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


مصرف شخصی – یک دعوت برای اقدام (2)
دو شنبه 29 اسفند 1390 ساعت 17:43 | بازدید : 545 | نویسنده : کاوه | ( نظرات )

 

مصرف شخصی – یک دعوت برای اقدام (2)

صنعت فروش مستقیم بلند صحبت می کند ... چه کسی گوش فرا می دهد؟
 
مدت زیادی طول نکشید که رهبران صنعت فروش مستقیم و افکار حقوقدانان بر جسته به این نتیجه رسیدند که رأی دادگاه استیناف اُمنیتریشن هم به ضرر صنعت فروش مستقیم بود و هم به ضرر میلیون ها توزیع کنندگان مستقل این صنعت.

اگر چه این تصمیم باید به عنوان یک رأی موقت و یک قدم دادرسی برای باز گرداندن موضوع به دادگاه بدوی برای بررسی بیشتر، در نظر گرفته شود، لکن اغلب مشاهده گران به این اعتقادند که زبان این حکم به گونه ای است که اگر برای مدت زیادی باقی بماند، خطر ناک خواهد بود. این صنعت که سالهای زیادی موفقیت ها و پیروزیهای زیادی کسب کرده بود و استانداردهایی را برای حمایت از مصرف کنندۀ آمریکایی تصویب کرده بود، حال باید از خود دفاع نماید که یک دسیسۀ هرمی نمی باشد. مهم به نظر رسید که صنعت فروش مستقیم در مورد نگرانی هایش بلند و واضح صحبت کند.این نگرانیها زمانی که «انجمن فروش مستقیم» به طرفداری از این صنعت لایحه ای را در پرونده قرار داد، به اوج خود رسید. «انجمن فروش مستقیم» که اعضایی مانند«اَوِن»، «تاپِروِر»، «اَم وِی» ، «شاکلی» و «مری کِی» عضو آن هستند، در لایحۀ خود شرط مهمی را در خصوص تصمیم دادگاه مطرح نمود. داوطلب کمک به دادگاه از دادگاه استیناف خواست که رأی خود را دوبارۀ ملاحضه نماید و نه تنها از سه نفر هیئت داوری بلکه از قضات دور نهم دادگاه استیناف نیز خواست که به موضوع، دوباره رسیدگی نمایند.
 
انجمن فروش مستقیم این موضوع را ضروری دانست که توجه دادگاه را به حقایقی جلب نماید که ظاهراً در صدور حکم از آن ناآگاه بوده است. انجمن از دادگاه درخواست کرد که:«توجه داشته باشد که مصرف محصولات شرکت های فروش مستقیم توسط شرکت کنندگان آنها یک عنصر طبیعی ولازم در فروش مستقیم است. بسیاری از شرکت کنندگان طرح های فروش مستقیم از انواع مختلف آن که شامل بازاریابی چند سطحی می شود، زمانی به طرح علاقمند می شوند که یک مصرف کنندۀ راضی از محصولاتی که می فروشند، باشند. این یک اصل مسلّم فروش مستقیم است که زمانی توزیع کنندگان محصولات را به خوبی بازاریابی می کنند و این فرصت را به دیگران ارائه می دهند که یک شرکت محصولاتش را با موفقیت برای خود توزیع کنندگان بازاریابی کرده باشد.
انجمن برای آنکه ناسازگاری نظر دادگاه را با این واقعیت که صنعت فروش مستقیم چطور فعالیت می نماید، نشان دهد، یک تحلیل آماری از مصرف شخصی به وسیلۀ توزیع کنندگان ارائه می دهد:« فروش به توزیع کنندگان و مصرف محصولات یک طرح توسط آنان می تواند یک مسأله حیاتی برای موفقیت یک شرکت فروش مستقیمِ با حسن نیت می باشد. نخستین مشتریان برای بسیاری از شرکت های فروش مستقیم، توزیع کنندگان آنها هستند. در یک تحقیق در سال 1992 در مورد کسانی که در گیر مسألۀ فروش مستقیم هستند، این نتیجه بدست آمد که 7/90% از کسانی که وارد صنعت فروش مستقیم شده اند به این علت بوده که آنها محصولات را دوست و به آن اعتقاد داشته اند. در تحقیق وسیع دیگری که در مورد شرکت های فروش مستقیم در سال 1995 انجام شد، این نتیجه بدست آمد که مصرف شخصی به وسیلۀ فروشندگان و خانواده های آنها، نزدیک به یک سوم از خرده فروشی توسط شرکت های فروش مستقیم در سال 1994 را تشکیل می داده است.»انجمن فروش مستقیم آمریکا برای اینکه توجه دادگاه را به این واقعیت در خصوص صنعت بازاریابی شبکه ای که چندین دهه فعال است، جلب نماید، این مسأله را مورد مشاجره قرار داد که دادگاه آغازگر یک استاندارد اشتباه می باشد. یعنی با ایجاد فرض غیر قانونی بودن طرح های بازاریابی شبکه ای به عنوان دسیسه های هرمی، در صورتی که کمیسیون صرفاً بر اساس فروش کالا به افراد غیر شرکت کننده در طرح، پرداخت نشود. انجمن فروش مستقیم این موضوع را مطرح نمود که استانداردهای بازخرید و نیز قانونگذاری در این خصوص سابقاً خود هدف قوانین امنیتی برای حمایت از مشتری را تأمین کرده است و باعث جلوگیری از انباشته شدن کالاها در دست توزیع کننده یا ضرر های مالی قابل توجه به آنها می شود.
 
همچنین انجمن بیان نمود که چنین قانونی در طی سالها نسبتاً خوب عمل کرده است.که نمونه بارز آن را می توان در شرکت «اَم وِی» مشاهده نمود. این موضوع باید مورد توجه واقع گردد که همانند شرکتهای پیشگام، بسیاری از ایالت ها و حتی دولت کانادا در قوانین جدید فدرال، مصرف شخصی به وسیلۀ توزیع کنندگان را به عنوان یک خرده فروشی به مصرف کنندۀ نهایی شناختند همانطور که در پروندۀ شرکت «کاسکات» مطرح و تشخیص داده شده بود.
 
روز نادری است که بسیاری از شرکت های رقیب هم صدا شده اند. متأسفانه اعتراض آنها همانند فریاد در بیابان می باشد.دادگاه به توضیحات کمک دهندۀ دادگاه توجهی نکرد و پرونده جهت بررسی بیشتر به دادگاه بدوی فرستاده شد. و آنجا جایی است که مسأله وجود دارد. و به موجب آن هر روز به وسیلۀ مقامات و مأمورین قانون به اسم شرکت «اُمنیتریشن» بر سر شرکت ها کوبیده می شد.
زیر تیغ شمشیر
 
شرکت «اُمنیتریشن» به روی صنعت بازاریابی شبکه ای مانند «شمشیر داماکلز» قرار گرفت. کار سالیان متمادیِ صاحبان شرکتهای بازاریابی شبکه ای و میلیون ها توزیع کنندۀ آنها به طور کلی در ریسک قرار گرفت. با توجه به وجود قوانین گنگ و مبهم در خصوص فعالیتهای تجاری هرمی و فریبکارانه، مقامات قانونگذاری ممکن است که «اُمنیتریشن» را به دادگاه احضار نمایند تا بحث نماید که شرکتهای بازاریابی شبکه ای،هرمی هستند.
چه کاری نیاز است که انجام شود که این شرکت ها آسوده خاطر شوند. در واقع نسبتاً ساده است: اصلاح قوانین هرمی ایالتی، قوانین امنیتی فدرال و قوانین کمیسیون تجارت فدرال مبنی بر اینکه مصرف شخصی به وسیلۀ توزیع کنندگان در یک حجم معقول یک خرده فروشی مشروع کالاها و خدمات می باشد. یک اصلاحیۀ ساده در قانونگذاری فضا را صاف می نماید. تعریف جامع «خرده فروشی» و «فروش به مصرف کنندۀ نهایی» که باید به وسیلۀ دادگاهها و قانونگذاران مورد استفاده قرار گیرد، چیست؟ صنعت فروش مستقیم تأکیدی معتبر دارد مبنی بر اینکه خریدهایی که مورد استفادۀ توزیع کنندگان واقع می گردد، می بایست به عنوان فروش به «مصرف کننده نهایی» در نظر گرفته شود. گویا تعریف ذیل از «خرده فروشی» یا «فروش به مصرف کنندۀ نهایی» یک استاندارد عادلانه برای قوانین ایالتی و فدرال می باشد:
«یک خرده فروشی یا فروش به مصرف کنندۀ نهایی شامل فروش به افراد غیر شرکت کننده در طرح و فروش به توزیع کنندگان برای مصرف شخصی یا خانوادگی در یک حجم معقول می شود، که در حالت اخیر، خرید صرفاً برای دریافت کمیسیون ها، کمیسیون های حاصل از فروش زیر شاخه ها، یا برای رسیدن به یک موقعیت در برنامه بازاریابی، نمی باشد.»
چنین شیوه ای مورد استفاده قانونگذاری ایالتی (مانند تکزاس و کنتاکی)، دولت کانادا، دادگاههای متعدد و آژانس های قانونگذاری جهت ایجاد یک استاندارد عادلانه، واقع شده است که این استاندار هم از صنعت فروش مستقیم و هم از مصرف کنندگانِ چنین فرصت های درآمدی حمایت می نماید.


فرصتی در مقابل
 

شاید الآن فرصت آن است که فضا شفاف شود. شاید الآن زمان و فرصت برای صنعت فروش مستقیم است که ده میلیون شرکت کنندگان آن از نمایندگان خود انتظار بری شدن را دارند. ابرِ اُمنیتریشن برای فعالان بازاریابی شبکه ای چیزی نیست که صرفاً با بستن چشمها و آرزوی حل شدن مسئله، دور شود.
نیاز به اصلاحات ساده ولی مؤثر در قوانین ایالتی و فدرال وجود دارد.

مصرف شخصی – یک دعوت برای اقدام (1)


موضوعات مرتبط: مقالات , ,

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


مصرف شخصی – یک دعوت برای اقدام (1)
دو شنبه 29 اسفند 1390 ساعت 17:42 | بازدید : 597 | نویسنده : کاوه | ( نظرات )

 

مصرف شخصی – یک دعوت برای اقدام (1)

سرحال ... تقریبا

صنعت بازاریابی چند سطحی به خوبی کار می کرد. بر روی یک فهرست نوشته شده بود: بیست میلیارد دلار فروش ... ده میلیون توزیع کنندۀ اضافی ... مطبوعات خوب ... حتی قانون خوب ... رضایتمندی. این زندگی و اوقات چقدر سست هستند؟ هیئت منصفۀ سه نفره در دادگاه- که نِتوُرکرهای اندکی می توانند تشخیص دهنده یک خلاصۀ رأی که توسط این هیئت منتشر شود، باشند- صحت اساسی راهی که صنعت بازاریابی شبکه ای طی می کند را مورد چالش قرار دادند. نمونه قانونی شبانه تغییر یافت ... موانع را اداره نمایید … نتورکرها بیدار شوید...

دادگاه استیناف ایالات متحده در دور نهم تصمیم موقتی صادر کرد مبنی بر اینکه حکم رد دعوی بدون رسیدگی در ماهیت که به نفع شرکت «اُمنیتریشن» در خصوص ادعای هرمی بودن این شرکت و توسط دادگاه بدوی صادر شده بود، می بایست نقص شود. فعالان صنعت بازاریابی شبکه ای که این حکم را مشاهده کردند قائل بر آنند که دادگاه حکمی را صادرنمود که لازم نبود موقت باشد و دادگاه چیزهایی را گفت که نیاز به گفتن آنها نداشت. منتقدین این حکم را بر اساس یک استدلال ضعیف دانسته و آن را بد اطلاع رسانی شده خواندند و نیز آنرا یک اعمال تبرّع دانستند. مقامات مسئول قانونگذاری بالا و پایین پریدند. چه ابزاری! متخصصین حقوقی پیش بینی کردند که قانونگذاران می توانستند حکم شرکت اُمنیتریشن را در جهت اینکه صنعت بازاریابی شبکه ای را جزا دهنده نگه دارند، استفاده نمایند. زبان حکم به صورتی بود که «بینی ظالم» را در حصار قرار داد و بسیاری به درستی پیش بینی کردند که استراحت جانور می توانست ادامه یابد.

در بیداری آن ... دنبالۀ باقی مانده

بر خلاف اعتراض صنعت بازاریابی شبکه ای مبنی بر اینکه حکم شرکت اُمنیتریشن یک کار پرپیچ و خم دادگاه در یک رسیدگی موقت بود، مقامات مسئول قانونگذاری سریعاً حکم شرکت اُمنیتریشن را به عنوان یک استاندارد جدید قانونی اعلام نمودند. در حقیقت، شرکت اُمنیتریشن یک تلۀ قانونی شد چرا که مقامات مسئول، صنعت بازاریابی شبکه ای را مجبور کردند که قوانین غیر واقع بینانه و حکومت بالا – پایین شونده و مدیریت خُرد را بپذیرد. از کالیفرنیا تا کارولینای شمالی، از نیویورک تا فلوریدا، شرکت ها تحت فشار تحدید دادخواهی، قرار منع یا مطالب متناقض مطبوعات بودند مبنی بر اینکه تسلیم توافقات رضایتمندانه ای شوند که آنها را الزام می کرد که بر خلاف آنچه این صنعت در سه دهۀ گذاشته عمل می کرد، عمل نمایند. شرکت های نو ظهورتر خود را تحت استانداردهای اختیاری محدود کننده یافتند که متفاوت از آنهایی بودند که به موجب شرکت هایی قدیمی ترِ خوب تأسیس شده، ملزم بودند. هر چند این شرکت های قدیمی تر مجبور بودند که بدانند حیات آنها در گرو مسأله ای است که شرکت اُمنیتریشن و مقامات مسئول قانونگذاری به روی میز قرار داد اند که آیا مصرف شخصی کالا به وسیله توزیع کنندگان یک شرکت، یک مصرف مشروع نهایی فروش هایِ شرکت های بازاریابی شبکه ای است؟مقامات مسئول قانونگذاری بر مبنای اتکا به حکم دادگاه گیج شدند که معنای قانون معروف هفتاد درصد شرکت «اَم وِی» و قانون ضدّ انباشته شدن کالا چیست که بیان می دارند شرکت های بازاریابی شبکه ای هرمی هستند مگر اینکه حداقل هفتاد درصد کالاهای خریداری شده توسط توزیع کنندگان بازاریابی شبکه ای به افراد غیر شرکت کننده در طرح فروخته شود. مقامات قانونگذاری بدون آنکه بخواهند که بفهمند مصرف شخصی توسط توزیع کنندگان یک مؤلفه مهم استراژی همه شرکت های فروش مستقیم است، ابراز داشتند که منتقدین شاید در کره مریخزندگی می کردند چرا که دچار فقدان درک این موضوع اند که این صنعت مهم چه طور کار می کند.

جایی که دادگاه شرکت اُمنیتریشن اشتباه کرد

در حکم معروف قدیمی تر که در مورد شرکت کاسکات بود، دادگاه استیناف فدرال حکم کرد که در یک برنامۀبازاریابی چند سطحی اگر پرداخت کمیسیون ها غیر مرتبط با فروش محصول به مصرف کنندۀ نهایی باشد،آن طرح هرمی خواهد بود. این استاندارد یک مسأله قابل اطمینان برای شرکت های صنعت فروش مستقیم می باشد. هر چند دادگاه استیناف شرکت اُمنیتریشن،گویا به علت عدم درک صنعت فروش مستقیم ، چند قدمی بیشتر در تفسیر حکم شرکت کاسکات رفت. دادگاه استیناف اُمنیتریشن ابراز داشت که، ساختار بازاریابی چند سطحی بر اساس ظاهر آن تنها در صورتی قانونی خواهد بود و هرمی نخواهد بود که کمیسیون ها صرفاً بابت فروش محصول به غیر توزیع کنندگان، پرداخت گردد و در این صورت است که آن طرح با استانداردهای پرونده شرکت «اَم وِی»- به دادخواهی کمیسیون تجارت فدرال- و شرکت کاسکات مطابقت خواهد داشت. دادگاه حتی الزام به خرید ماهانۀ شخصی توزیع کنندگان را که توسط تقریباً همۀ شرکت های فروش مستقیم مقرر گردیده بود را با بدی انباشته شدن کالا در دست توزیع کننده یکی دانست. (دادگاه این نتیجه اشتباه را بر اساس ظاهر قانون هفتاد درصد و سیاست بازخرید محصولات، که توسط شرکت اُمنیتریشن پذیرفته شده بود، گرفت). آیا شرکت های «اَم وِی»، «شاکلی» و «مِری کِی» می توانند از این معیار و آزمایش سربلند بیرون آیند؟

شیوۀ دوره نهم دادگاهاستیناف یک تهدید جدی برای صنعت بازاریابی شبکه ای می باشد چرا که یک فرض غیر قانونی بودن را برای یک طرح بازاریابی چند سطحی ایجاد می کند. این شیوه با واقعیت های صنعت فروش مستقیم ناسازگار است چرا که توانایی یک برنامۀ بازاریابی چند سطحی را برای اینکه بر روی مصرف شخصی یا خانوادگی به وسیله توزیع کنندگان به عنوان «فروش به مصرف کنندۀ نهایی» حساب کند، انکار می نماید. تقریباً همۀ شرکت های فروش مستقیم پاداش ها را بر مبنای فروش عمده ای از محصولات پرداخت می نمایند و مصرف شخصی یا خانوادگی به وسیلۀ توزیع کنندگان را خرده فروشی قانونی محسوب می نمایند. علی رغم پرداخت پاداش ها بر اساس فروش عمده ای از محصولات، صنعت فروش مستقیم توزیع کنندگانش را از سوء استفاده از دسیسه های هرمی انباشته شدن کالا حفظ می کند و این کار را به وسیلۀ سیاست باز پس گیری کالا و قانون هفتاد درصد انجام می دهد.
حکم دادگاه استیناف به چند دلیل خدشه دار به نظر می رسد. نخست آنکه رأی دادگاه به نظر می رسد که متناقض با مدرکی باشد که دادگاه بدوی بر طبق آن رأی صادر کرده است. ثانیاً اینکه دادگاه به حقایق پرونده های استینافی پیشین توجه نکرده است. دادگاه تمرکز بر روی سوء استفاده هایی که توسط حکمهای دادگاههای قدیمی تر کشف شده بود نداشت که این احکام در بردارندۀ عناصر طرح های هرمی بود: سرمایه گذاری اولیه زیاد، عدم برگشت کالاهای انبار شده، دستمزدهای به واسطۀ پیشرفت در سطوح به وسیلۀ عضو گیری، قیمت های گران، محصولات بی ارزش، درآمد های بسیار بالا و تدلیس، و اینکه هیچ مدرکی بابت مصرف محصولات یافت نشود. مهمتر از همه آنکه، دادگاه این واقعیتراکه برنامه های بازاریابی در این صنعت که خود بنا نهاده شده، چطور کار می کنند را مورد غفلت قرار داده بود. دادگاه بار اثبات دعوا را به گردن شرکت های قانونی انداخت که اثبات نمایند هرمی نمی باشند. اظهار دادگاه مبنی بر اینکه چنین برنامه های بازاریابی ملزم به سقوط هستند بر خلاف موفقیت های چند دهۀ شرکت هایی مانند «اَم وِی»، «شاکلی» و «مری کِی» می باشد. در ذهن نداشتن اهداف قوانین امنیتی و پرونده های هرمی که قصد دارند یک مصرف کنندۀ نهایی را از سوء استفادۀ فعالیت های هرمی حفظ نمایند،خود یک سوء استفاده آشکار است که می بایست در ارزیابی یک دسیسۀ هرمی بر طبق اغلب دادگاههای دیگر، مورد توجه واقع گردد. مشاهده کنندگان صنعت فروش مستقیم بر این اعتقادند که با به وجود آوردن اینفرض توسط دادگاه که یک بازاریابی چند سطحی یک هرم غیرقانونی است مگر اینکه کمیسیون های پرداختی در آن تمامآً بر اساس فروش به غیر شرکت کنندگان در طرح باشد، دری برای قانونگذاری تحمیلی باز شده است.

موضوعات مرتبط: مقالات , ,

|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 10 صفحه بعد

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد


تبادل لینک هوشمند





آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 85
:: کل نظرات : 4

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 5

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 69
:: باردید دیروز : 1
:: بازدید هفته : 77
:: بازدید ماه : 339
:: بازدید سال : 7469
:: بازدید کلی : 33217